نورالینک: انقلابی در ارتباط مغز و ماشین، ابزاری برای کنترل ذهن یا جاسوسی زیستی

فناوری نورالینک با تبدیل مغز انسان به یک واسط متصل به رایانه، بستر ورود به دنیای اینترنت اشیاء و تبادل داده‌های عصبی را فراهم می‌کند. این توانایی، در کنار مزایای پزشکی، بستر خطرناکی برای جاسوسی زیستی و حملات سایبری زیستی ایجاد می‌کند؛ چراکه داده‌های عصبی انسان‌ها قابلیت ترجمه به اطلاعاتی بسیار حساس و راهبردی را دارند. بنابراین، نورالینک و فناوری‌های مشابه، اگر بدون چارچوب‌های کنترلی رها شوند، می‌توانند به سلاح‌های نوین جنگ اطلاعاتی و ابزارهایی برای تضعیف حاکمیت کشور تبدیل شوند. از این‌رو، باید با جدیت به تهدیدات جاسوسی زیستی-سایبری توجه کرد و برای مقابله با آن‌ها، هم در سطح داخلی و هم در عرصه بین‌المللی، برنامه‌ریزی راهبردی داشت.

خلاصه اجرایی

فناوری نورالینک با تبدیل مغز انسان به یک واسط متصل به رایانه، بستر ورود به دنیای اینترنت اشیاء و تبادل داده‌های عصبی را فراهم می‌کند. این توانایی، در کنار مزایای پزشکی، بستر خطرناکی برای جاسوسی زیستی و حملات سایبری زیستی ایجاد می‌کند؛ چراکه داده‌های عصبی انسان‌ها قابلیت ترجمه به اطلاعاتی بسیار حساس و راهبردی را دارند. بنابراین، نورالینک و فناوری‌های مشابه، اگر بدون چارچوب‌های کنترلی رها شوند، می‌توانند به سلاح‌های نوین جنگ اطلاعاتی و ابزارهایی برای تضعیف حاکمیت کشور تبدیل شوند. از این‌رو، باید با جدیت به تهدیدات جاسوسی زیستی-سایبری توجه کرد و برای مقابله با آن‌ها، هم در سطح داخلی و هم در عرصه بین‌المللی، برنامه‌ریزی راهبردی داشت.

استفاده از تراشه‌های مغزی و سیستم‌های مشابه در قالب فناوری‌های خارجی، بستر نفوذ به داده‌های عصبی افراد را فراهم می‌سازد که شامل افکار، احساسات، الگوهای رفتاری و حتی تصمیم‌گیری‌های راهبردی افراد کلیدی است. چنین سطحی از نفوذ اطلاعاتی زمینه‌ساز جاسوسی زیستی، حملات سایبری زیستی، و سرقت اطلاعات استراتژیک، نفوذ به ساختارهای تصمیم‌سازی، و حتی جنگ شناختی علیه مقامات و نهادهای حساس است؛ مسائلی که مستقیماً با حاکمیت ملی، امنیت تصمیم‌سازی و ثبات ساختارهای حساس کشور در ارتباط است. این تهدیدها، در نبود چارچوب‌های نظارتی جهانی و ضعف در کنترل واردات فناوری‌های نوظهور، ابعاد نگران‌کننده‌تری پیدا می‌کنند. به‌ویژه، احتمال ورود غیرقانونی تراشه‌های مغزی مشکوک، دستکاری اطلاعات عصبی، و بهره‌برداری دشمنان از ضعف امنیتی داخلی افزایش می‌یابد. در چنین فضایی، اتخاذ تدابیر پیشگیرانه شامل نظارت اطلاعاتی، رمزنگاری داده‌های زیستی، کنترل شدید واردات فناوری‌های عصبی، پایش سلامت مقامات کلیدی، و توسعه فناوری‌های بومی با لایه‌های حفاظتی داخلی، به‌عنوان ضرورتی استراتژیک مطرح می‌شود.

مقدمه

در سال‌های اخیر، فناوری رابط‌های مغز-رایانه  با شتابی چشمگیر توسعه یافته و توانسته است مرزهای تعامل انسان و ماشین را دگرگون سازد. یکی از پیشرفته‌ترین پروژه‌ها در این حوزه، نورالینک است؛ شرکتی که با هدف ایجاد رابط‌هایی با پهنای باند بالا و حداقل تهاجم برای برقراری ارتباط مستقیم میان مغز انسان و سامانه‌های دیجیتال، به‌ویژه در راستای درمان بیماری‌های عصبی، فعالیت خود را آغاز کرده است. در مرکز این فناوری، مجموعه‌ای از الکترودهای زیست‌سازگار و انعطاف‌پذیر قرار دارد که برای کاشت در مغز طراحی شده‌اند. این الکترودها قادرند سیگنال‌های عصبی را با دقت بالا ثبت کرده و حتی سیگنال‌هایی را به مغز ارسال نمایند، که بستر لازم برای تبادل دوسویه داده میان مغز انسان و سامانه‌های محاسباتی را فراهم می‌سازد. بر اساس شواهد ارایه شده توسط صاحبان این فناوری، نورالینک به‌طور بالقوه مغز انسان را به یک “دستگاه متصل به رایانه” تبدیل کرده و آن را به بخشی از دنیای اینترنت اشیاء وارد می‌کند. اگرچه تمرکز اصلی این فناوری بر کاربردهای پزشکی، از جمله کمک به بیماران مبتلا به فلج، نابینایی و بیماری‌های تخریب عصبی مانند آلزایمر و پارکینسون است، به نظر می‌رسد برتری‌های فراوانی از جنبه‌های تقویت سیستم‌های امنیتی و قدرت نظامی برای کشورهای دارنده نورالینک یا فناوری‌های مشابه آن ایجاد کند.

به نظر می‌رسد که در آینده‌ای نه چندان دور، تراشه‌های مغزی مانند نورالینک به یک ابزار رایج برای همگان تبدیل شود. این تغییر مشابه تحولی است که در گذشته در رابطه با اینترنت و تلفن‌های هوشمند مشاهده شد؛ فناوری‌هایی که ابتدا به نظر غیرواقعی می‌رسیدند، اما امروز به جزء جدایی‌ناپذیر زندگی انسان‌ها تبدیل شده‌اند. در طول تاریخ ، اغلب زمانی که فناوری‌ها به مرحله عملی و کاربردی می‌رسند، مسائل اخلاقی و پیامدهای اجتماعی آن‌ها بروز پیدا می‌کند. نورالینک به عنوان یک رابط مغز-رایانه با قابلیت‌های پزشکی و کاربردی گسترده، به همان میزان که نویدبخش آینده‌ای پیشرفته است، می‌تواند با قابلیت دسترسی مستقیم به اطلاعات عصبی افراد، به ابزاری برای نفوذ، کنترل ذهنی و جاسوسی پیشرفته تبدیل شده و در جنگ اطلاعاتی و امنیت سایبری نقش کلیدی ایفا کند. به همین دلیل، ایالات متحده، چین و رژیم صهیونیستی سرمایه‌گذاری‌های کلانی در علوم اعصاب، نانوفناوری و مهندسی مغز انجام داده‌اند و با سرعتی بالا در حال توسعه و بهره‌برداری از فناوری‌هایی مشابه نورالینک هستند. در مقابل، ابعاد امنیتی و تهدیدات بالقوه آن برای کشورهای جا مانده از این طوفان فناوری نیز قابل چشم‌پوشی نیست. با توجه به این توانمندی دوگانه، گزارش حاضر به بررسی چالش‌ها و فرصت‌های امنیتی توسعه فناوری‌ رابط‌های مغز – رایانه و از جمله نورالینک، پرداخته و موضع جمهوری اسلامی ایران را در قبال توسعه این فناوری در قالب توصیه‌های راهبردی ارائه خواهد کرد.

 

 

  • قابلیت‌های نورالینک؛ چالش‌ها و فرصت‌ها

اگرچه شواهد مستقیمی مبنی بر استفاده از تراشه‌های مغزی در عملیات جاسوسی زیستی در دسترس نیست، اما باید توجه داشت که فناوری‌هایی از این دست، به‌ویژه نورالینک، به‌طور بالقوه توانایی تبدیل شدن به ابزارهایی مؤثر برای جاسوسی، جنگ شناختی، عملیات روانی و کنترل ذهنی را دارند. همچنین سرعت پیشرفت این حوزه و نبود سازوکارهای نظارتی و فنی کافی، بر احتمال بروز تهدیدات امنیتی در آینده می‌افزاید. همان‌طور که در “جدول الف” مشاهده می‌شود، این فناوری از منظر عملکردهای بالفعل و بالقوه، فرصت‌ها و تهدیدات گسترده‌ای را برای کشورها، از جمله جمهوری اسلامی ایران، به همراه دارد. از جمله نگرانی‌های اصلی می‌توان به امکان دستکاری ذهن، سرقت داده‌های مغزی، و بهره‌گیری از این فناوری‌ها در جنگ‌های نظامی و روانی برای کنترل فردی و جمعی اشاره کرد. این تحولات، لزوم تدوین راهبردها و مقررات ملی جهت رصد، مدیریت و مقابله با مخاطرات نوظهور فناوری‌های عصبی را بیش از پیش آشکار می‌سازد.

جدول الف- لیست تفکیک شده از عملکردهای بالفعل و بالقوه‌ی فناوری نورالینک به همراه تحلیل فرصت‌ها و تهدیدهای آن برای کشورها، به‌ویژه ایران و همچنین برخی مصادیق و مثال‌های بومی مرتبط با ایران.

جنبه کاربردی هدف توانمندی فرصت/ تهدید
جاسوسی زیستی-سایبری جمع‌آوری و پردازش اطلاعات نورونی -ثبت داده‌ها به طور خودکار.

-امکان رمزگشایی، تحلیل و تفسیر داده‌ها.

تهدید :

افشای و بهره‌برداری از اطلاعات محرمانه.

فرصت:

-توسعه فناوری‌های مشابه برای نظارت و کنترل شخصیت‌ها و نمایندگان در داخل و خارج از کشور.

ارسال داده‌های ثبت‌شده از طریق ارتباطات بی‌سیم به سیستم‌های ذخیره و پردازش. -ارسال سریع و آسان داده‌ها از مغز به سرورهای خارجی بدون وابستگی به تجهیزات پیچیده. تهدید:

-امکان استفاده وسیع از سوی گروه‌های جاسوسی.

-امکان هک توسط حملات زیستی-سایبیری

فرصت:

-در صورت شناسایی افراد دارای این چیپ‌ها امکان هک ارتباط بدون اطلاع مبدا و مقصد فراهم خواهد بود.

دستکاری و کنترل شناختی و نظارت اجتماعی. توانمندی بالقوه در جهت ارسال سیگنال‌های مغزی در صورت ادغام با فناوری‌های کنترل شناختی. انتقال اطلاعات بدون زبان گفتاری. تهدید:

-امکان ایجاد و کنترل حرکات ناگهانی در فرد.

-امکان شست‌شوی مغزی، تغییر نگرش‌های فردی و جمعی.

-امکان دستکاری رفتار در مقیاس وسیع.

-امکان استفاده در جنگ‌های روانی و نفوذ مستقیم بر تصمیم‌گیری‌های افراد.

-ایجاد تغییر در باورها، القای افکار سیاسی.

فرصت

-امکان استفاده به منظور ایجاد ارتباطات ذهنی در میدان جنگ.

-استفاده به منظور ایجاد تغییر در باورها و کنش‌های سیاسی و اجتماعی با هدف منافع ملی.

-استفاده دفاعی برای مهار افکار اخلال‌گر.

-تحلیل پیش‌دستانه رفتارهای اجتماعی.

-امکان هماهنگی و کنترل مستقیم اشیاء مانند سامانه‌های رباتیک یا پهپادها از طریق ارتباط مغز-رایانه.

 

 

  • وضعیت حال حاضر ایران

با وجود ظرفیت‌های قابل‌توجه ایران در حوزه‌های مرتبط با علوم اعصاب، مهندسی پزشکی، نانو و الکترونیک، پراکندگی فعالیت‌ها، محدودیت زیرساختی و ضعف در سرمایه‌گذاری هدفمند در حوزه رابط‌های مغز-رایانه، باعث شده که کشور از رقابت جهانی در این حوزه در حال فاصله گرفتن باشد. عقب‌ماندگی در این فناوری‌ها، به معنای وابستگی فناورانه در آینده‌ای نزدیک و آسیب‌پذیری اقتصادی شدید در برابر قدرت‌های فناور خواهد بود. از دست دادن جایگاه در زنجیره ارزش جهانی فناوری، و غفلت از فرصت‌های تجاری و علمی این حوزه، می‌تواند ضربه‌های جبران‌ناپذیری به اقتصاد دانش‌بنیان کشور وارد کند. همچنین، توسعه بدون نظارت این فناوری‌ها توسط نهادهای خارجی یا تجاری‌سازی غیربومی، زمینه را برای نفوذ سیستماتیک بیگانگان در لایه‌های علمی، صنعتی و شناختی کشور فراهم می‌کند.

در حال حاضر، مراکزی نظیر پژوهشگاه دانش‌های بنیادی، پژوهشگاه رویان، دانشگاه‌های بزرگ فنی و پزشکی کشور مانند پژوهشگاه علوم اعصاب شناختی دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده فنی، علوم کامپیوتر و دانشکده زیست-فیزیک دانشگاه تهران، دانشکده بیوفیزیک دانشگاه شاهد و برخی شرکت‌های دانش‌بنیان فعال در حوزه نوروفناوری، ظرفیت‌هایی در اختیار دارند که با حمایت و جهت‌دهی مناسب قابلیت بومی سازی چنین فناوری‌هایی را دارند. اما بدون یک راهبرد ملی مشخص و ساختار هماهنگ میان نهادهای علمی، دفاعی، اطلاعاتی و اقتصادی، این ظرفیت‌ها پراکنده باقی خواهند ماند و کارآمدی نخواهند داشت.

 

 

  • اهمیت گسترش فناوری‌ رابط‌های مغز-رایانه از جمله نورالینک در ایران

با توجه به سابقه هدف‌گیری اطلاعاتی گسترده علیه ایران توسط بازیگران مخرب جهانی، و در شرایطی که تحریم‌ها مسیر دسترسی رسمی و شفاف به فناوری‌های حساس را سد کرده‌اند، خطر ورود غیرقانونی، قاچاقی یا مخفیانه تراشه‌های مغزی، تجهیزات رابط مغز-رایانه و سیستم‌های پردازش داده‌های عصبی، به‌شدت افزایش یافته است. بر اساس شواهد موجود در صورت فقدان کنترل‌ها و تدابیر فنی و امنیتی مناسب، بهره‌برداری از فناوری‌های عصبی پیشرفته از این طرق آسیب‌‌های گسترده‌ای در ساختارهای حیاتی کشور از جمله نهادهای امنیتی، نظامی و مدیریتی به همراه خواهد داشت. تهدیدهای احتمالی در این زمینه شامل مواردی نظیر نفوذ به افکار و تصمیمات مقامات ارشد از طریق استخراج یا دست‌کاری داده‌های عصبی، جاسوسی زیستی-سایبری از مغز افراد کلیدی در نهادهای حساس، و ایجاد اختلال در سامانه‌های فرماندهی و مدیریت از طریق القای شناختی یا تصمیمات ناهماهنگ است. همچنین، تعرض بی‌سابقه به حریم خصوصی افراد، که شامل افکار، تمایلات و گرایش‌های روانی آن‌ها می‌شود، از جمله مخاطرات جدی این فناوری است. علاوه بر این، شکل‌گیری شکاف‌های فناورانه و طبقاتی در دسترسی به ابزارهای ارتقاء عصبی، و بهره‌برداری شناختی، تبلیغاتی یا روان‌افزاری دشمنان از داده‌های مغزی اقشار جامعه—به‌ویژه نسل جوان—در قالب جنگ نرم و عملیات روانی، از دیگر پیامدهای نگران‌کننده به‌شمار می‌رود.

در همین راستا، “جدول ب” به طبقه‌بندی نظام‌مند سناریوهای تهدیدآمیز ناشی از به‌کارگیری این فناوری‌ها در پنج حوزه‌ی کلیدی شامل امنیتی، میدانی، اجتماعی، دیپلماتیک و تصمیم‌گیری‌های حیاتی می‌پردازد. سناریوهای ارائه‌شده بر مبنای امکان بهره‌گیری دشمنان از این فناوری‌ها برای نفوذ اطلاعاتی، دست‌کاری شناختی، تحلیل روان‌شناسی جمعی و تأثیرگذاری بر فرآیندهای تصمیم‌سازی در جمهوری اسلامی ایران طراحی و تدوین شده‌اند.

 

جدول ب: لیست طبقه بندی شده‌ی سناریوهای تهدیدآمیز احتمالی ناشی از به‌کارگیری فناوری‌های عصبی در پنج حوزه‌ کلیدی با تأکید بر پیامدهای امنیتی، اطلاعاتی و راهبردی برای جمهوری اسلامی ایران.

حوزه نمونه‌ها / سناریوهای تهدید
میدانی – جاسوسی از ذهن یک افسر ارشد دارای ایمپلنت نورالینک و استخراج اطلاعات عملیاتی – دریافت دستورات اشتباه یا فلج عملکردی سربازان در عملیات امنیتی.

– هک چیپ مغزی مدیر وزارت اطلاعات و دست‌کاری حافظه جلسات امنیتی – افشای اطلاعات استراتژیک از طریق هک نورالینک یک مقام امنیتی یا علمی.

– کنترل حرکات سربازان یا نمایندگان در میدان جنگ و جلسات خارجی به‌منظور بهره‌برداری تبلیغاتی.

– ضبط واکنش مغزی مقامات در مذاکرات برای رمزگشایی از خط قرمزها – دستکاری احساسات یا القای استرس در بحران امنیتی یا حمله زیستی-سایبری .

– دستکاری ذهنی افراد بلندپایه برای افشای اسرار ملی – تغییر رفتار افراد در میدان و فاش‌شدن تصمیمات استراتژیک.

اجتماعی – نشت اطلاعات روان‌شناسی جمعی در بحران‌هایی مثل اعتراضات یا انتخابات.

– انتشار اطلاعات ذهنی نخبگان یا خبرنگاران برای تهدید یا بی‌اعتبارسازی.

– تغییر گرایش سیاسی نسل جوان از طریق چیپ در محیط‌های عمومی.

– استفاده ترکیبی از نورالینک و دوربین‌های شهری برای تحلیل افکار عمومی در اعتراضات و بحران‌ها.

دیپلماتیک – جاسوسی از افکار و واکنش‌های هیئت ایرانی در مذاکرات حساس.

– کسب اطلاعات از استراتژی دیپلماتیک تیم مذاکره‌کننده .

– کاهش اعتماد عمومی به نهادهای حاکمیتی از طریق القای بی‌اعتمادی در فضای مذاکرات یا رسانه‌ها.

تصمیم‌گیری‌های حیاتی – دریافت واکنش ذهنی مقامات هنگام تصمیم‌گیری درباره حمله یا دفاع نظامی.

– صدور تصمیمات اشتباه به ضرر امنیت ملی از طریق هک زیستی-سایبری و تأثیرگذاری بر مقامات و فرماندهان.

امنیتی/نظارتی – تطبیق اطلاعات مغزی با داده‌های دوربین‌های مداربسته برای شناسایی و پیگیری افراد مشکوک.

 

  • توصیه‌های راهبردی

فناوری‌هایی مانند نورالینک، ضمن دارا بودن ظرفیت‌های تحول‌آفرین در درمان، قابلیت بالایی در تبدیل شدن به ابزارهای جدید جنگ شناختی و جاسوسی اطلاعاتی را دارند. لذا اتخاذ راهبردهای پیشگیرانه، نظارتی و توسعه‌ای در این حوزه، نه‌تنها یک ضرورت فناورانه، بلکه یک الزام امنیت ملی است. بنابراین توصیه‌های ذکر شده در این سند، در صورت هم‌افزایی میان نهادهای امنیتی، علمی، صنعتی و پژوهشی کشور، می‌تواند زیرساختی قابل اتکا در برابر تهدیدات فزاینده‌ی زیستی-سایبری ایجاد کرده و از نفوذ اطلاعاتی، آسیب به ساختارهای راهبردی و عقب‌ماندگی علمی در حوزه فناوری‌های شناختی جلوگیری کند.

  • زیرساخت‌ها و فناوری‌های امنیتی
  • توسعه سامانه‌های بازرسی تخصصی برای شناسایی تجهیزات و نرم‌افزارهای مشکوک به جاسوسی عصبی، از طریق استقرار دروازه‌های تشخیص در مبادی ورودی کشور (مانند فرودگاه امام خمینی)، با تمرکز بر اسکن هدست‌ها، ایمپلنت‌های مغزی و تجهیزات پوشیدنی وارداتی به‌ویژه از مبدأ کشورهای خاص. همچنین تحلیل نرم‌افزارهای همراه این تجهیزات به‌منظور کشف کدهای جاسوسی یا ماژول‌های اتصال به اینترنت اشیاء در دستور کار قرار گیرد.
  • استقرار فایروال‌های بیولوژیکی-دیجیتال و سامانه‌های شناسایی سیگنال‌های مغزی غیرمجاز در ساختمان‌های حساس همچون ستاد کل نیروهای مسلح و مراکز فرماندهی پدافند سایبری، به‌منظور رصد و جلوگیری از ارسال پنهانی داده‌های مغزی از چیپ‌ها یا هدست‌های مخفی.
  • به‌روزرسانی مستمر زیرساخت‌های امنیتی دیجیتال و زیستی در مراکز حساس، از طریق ایجاد بخش‌های تخصصی امنیت دیجیتال-عصبی با تمرکز بر بررسی و ممیزی فناوری‌های مغزی، و نصب فایروال‌های هوشمند مبتنی بر هوش مصنوعی برای محافظت از داده‌های عصبی ذخیره‌شده.
  • تشکیل یگان‌های تخصصی ضدجاسوسی زیستی-سایبری در نهادهای اطلاعاتی و امنیتی، با حضور کارشناسان علوم اعصاب، امنیت سایبری و زبان‌های برنامه‌نویسی عصبی، جهت شناسایی و خنثی‌سازی پروژه‌های نفوذ در قالب پژوهش‌ها یا درمان‌های ساختگی.
  • استفاده از الگوریتم‌های پیشرفته رمزنگاری بومی برای حفاظت از داده‌های شناختی و مغزی در مراکز درمانی و تحقیقاتی، به‌گونه‌ای که حتی در صورت نشت اطلاعات، امکان تحلیل داده‌های خام مغزی وجود نداشته باشد.
  • توسعه سامانه‌های ردیابی جغرافیایی و سایبری برای نظارت دائمی بر تجهیزات وارداتی نوروساینس از طریق نصب RFIDهای رمزگذاری‌شده توسط گمرک، و مانیتورینگ موقعیت مکانی و عملکرد آن‌ها در سراسر کشور، خصوصاً در نزدیکی مراکز حیاتی.

۲- نظارت فیزیکی و مرزی

  • استفاده از فناوری‌های تصویربرداری بیوالکترونیکی پیشرفته مانند اسکنرهای مغناطیسی و تصویربرداری مادون‌قرمز برای تشخیص تراشه‌ها و ایمپلنت‌های مغزی مشکوک در بدن مسافران ورودی، به‌ویژه نخبگان و متخصصان خارجی.
  • نظارت ویژه بر افراد دارای جراحی‌های عصبی یا درمان‌های پزشکی مشکوک به‌ویژه کسانی که در خارج از کشور درمان شده‌اند، برای کشف احتمالی نصب تراشه‌های کنترلی یا ابزار پایش عصبی.
  • پایش هدفمند ارتباطات بین‌المللی افراد کلیدی در پروژه‌های راهبردی مرتبط با فناوری‌های عصبی، نانو، داده‌های زیستی و امنیت سایبری، با هدف کشف ارتباطات هدایت‌شده یا همکاری‌های اطلاعاتی پنهان با نهادهای بیگانه.

 ۳- پژوهش و توسعه داخلی

  • سرمایه‌گذاری راهبردی در توسعه فناوری‌های بومی عصبی به‌منظور کاهش وابستگی به واردات، از طریق حمایت هدفمند از شرکت‌های دانش‌بنیان و پژوهشکده‌های داخلی برای طراحی و تولید چیپ‌های مغزی، نرم‌افزارهای رمزنگاری شناختی و سامانه‌های پایش امن.
  • تقویت پیوند میان دانشگاه‌ها، آزمایشگاه‌های علوم اعصاب و نهادهای امنیتی با هدف شناسایی تهدیدات زیستی-سایبری، تدوین استانداردهای امنیتی ملی برای فناوری‌های مغزی، و اجرای پروژه‌های تحقیقاتی-دفاعی مشترک.
  • ایجاد بسترهای زیرساختی برای توسعه و تجاری‌سازی امن فناوری‌های داخلی در حوزه علوم اعصاب از طریق راه‌اندازی مراکز رشد و پارک‌های فناوری امنیت‌محور، با هدف حفظ سرمایه انسانی، جلوگیری از فرار مغزها و صیانت از داده‌های استراتژیک کشور.