این پژوهش به دنبال آن است که وظایف و اختیارات رهبری از نگاه آیتالله خامنهای را واکاوی کند. برای بررسی این موضوع، باید وظایف و اختیارات رهبر را در سه حیطه «هدایت»، «نظارت» و «حمایت» تقسیمبندی کرد؛ همچنین باید توجه داشت که رهبر به جز در نیروهای مسلح، «مسئولیت اجرایی» ندارد. وظیفه اساسی رهبر شأن هدایتی اوست که بخش عمده آن در قالب سیاستگذاری کلی نظام تجلی پیدا کرده است. رهبر از اختیارات بیحد و حصر برخوردار نیست و باید به قانون اساسی، قوانین عادی مصوب مجلس و مصوبات دولت -که رهبر نیز شامل آن میشود- پایبند باشد. علاوه بر آن، رهبر باید به چارچوبهای دینی و شرعی نیز پایبند باشد. در این پژوهش دادهها از طریق مطالعه کتابخانهای- اسنادی جمعآوری گردیده و تحلیل دادهها نیز با استفاده از روش «تحلیل مضمون» از طریق نرمافزار MAXQDA صورت پذیرفته است.
واژگان کلیدی: اختیارات رهبری، آیتالله خامنهای، سیاستهای کلی نظام، حکم حکومتی، فرماندهی کل نیروهای مسلح
مقدمه
مسئله اختیارات رهبری از ابتدای تصویب قانون اساسی مسئلهای مورد مناقشه بوده است. از طرفی بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران برای ولایت فقیه (که تجلی آن در نهاد رهبری است) کارکرد «ضد دیکتاتوری» قائل بود و اعتقاد داشت: «اشخاصی که اطلاع ندارند بر وضعیت برنامههای اسلام، گمان میکنند که اگر چنانچه «ولایت فقیه» در قانون اساسی بگذرد، این اسباب دیکتاتوری میشود. در صورتی که ولایت فقیه هست که جلو دیکتاتوری را میگیرد. اگر ولایت فقیه نباشد، دیکتاتوری میشود.» (موسوی خمینی، ۱۳۸۷، ۱۱: ۲۲) از سوی دیگر برخی از منتقدان در کنار برخی از رسانهها، اختیارات رهبری در نظام جمهوری اسلامی ایران را گسترده و به نوعی معادل با دیکتاتوری تفسیر کرده و به تبَعِ آن ناکارآمدیها و سوءمدیریتها را متوجه رهبری میدانند. در این میان برخی از مسئولین و کارگزاران نظام نیز این تلقی از وظایف و اختیارات رهبری را مطلوب تلقی میکنند؛
«وظایف و اختیارات رهبری» از نگاه آیتالله خامنهای مبتنی بر روش تحلیل مضمون
