دوگانه‌های فرهنگی و سیاست‌گذاری در ایران

دوگانه‌هایی که در غیاب مدیریت هوشمندانه، به تشدید شکاف اجتماعی، بحران هویت و کاهش سرمایه اجتماعی منجر می‌شوند.

مقدمه

سیاست‌گذاری فرهنگی به مجموعه‌ای از تصمیم‌گیری‌ها، برنامه‌ریزی‌ها و اقداماتی گفته می‌شود که با هدف شکل‌دهی، هدایت و توسعه فرهنگ یک جامعه انجام می‌شود.

این فرایند شامل تعیین اولویت‌ها، تخصیص منابع و ایجاد چارچوب‌هایی برای فعالیت‌های فرهنگی است. سیاست‌گذاری فرهنگی تعیین اولویت‌ها، تخصیص منابع و ایجاد چارچوب‌هایی برای فعالیت‌های فرهنگی را شامل می‌شود و هدف آن حفظ هویت ملی، حل مشکلات اجتماعی و دستیابی به توسعه پایدار است. سیاست‌های فرهنگی ابعاد مختلف زندگی- از خانواده تا اوقات فراغت و مصرف رسانه‌ای- را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند، اما بسیاری از افراد آگاهانه یا ناخواسته این سیاست‌ها را اجرا نمی‌کنند یا به آن‌ها باور ندارند. این وضعیت به یک نوع آشفتگی فرهنگی می‌انجامد.

ناسازگاری میان اجزاء و عناصر یک نظام اجتماعی و سیاست‌های آن تا حدی امری طبیعی و اجتناب‌ناپذیر است و گاهی می‌تواند به نوآوری و پیشرفت منجر شود. در حوزه سیاست‌گذاری فرهنگی نیز در بیشتر جوامع، تفاوت‌هایی میان سیاست‌های رسمی و دیدگاه‌ها یا دیدگاه‌های گروه‌های اجتماعی وجود دارد. با‌این‌حال، اگر شدت و استمرار این تفاوت‌ها افزایش یابد و مواجهه مکرر با آن‌ها رخ دهد، به‌مرور مشکلات و نارسایی‌هایی ایجاد می‌شوند. ناسازگاری میان فرهنگ رسمی و غیررسمی در سیاست‌گذاری فرهنگی از اثربخشی سیاست‌های دولتی می‌کاهد. این امر از یک‌سو به‌دلیل پایبندی غیررسمی مخاطبان است که باعث کاهش تأثیرگذاری می‌شود و از سوی دیگر، موجب می‌شود برخی افراد این سیاست‌ها را از‌نظر فرهنگی بیگانه و غیرخودی تلقی کنند. چنین شرایطی زمینه‌ساز تقابل و واگرایی اجتماعی و سیاسی خواهد بود. متأسفانه به‌‌رغم ظرفیت‌های قانونی موجود در قانون اساسی که می‌توان از آن برای اتخاذ رویکردی چندبعدی در سیاست‌گذاری فرهنگی استفاده کرد، شاهدیم که دولت‌ها در جمهوری اسلامی ایران، به‌جای تمرکز بر ایجاد بسترهای مناسب برای رشد و شکوفایی فرهنگ در جامعه، به رویدادهای نمادین و سطحی توجه و بر آن‌ها تأکید می‌کنند.

این گزارش در‌صدد احصای طیف‌هایی از دوگانه‌های فرهنگی است که متأثر از برخی دوگانه‌های گفتمانی هستند، از‌جمله: فردگرایی و جمع‌گرایی؛ سنت و مدرنیته؛ علم و دین؛ جنسیت.

این دوگانه‌ها در بین جریانات فعال فرهنگی بروز و ظهور دارند که در ادامه می‌کوشیم به برخی از آن‌ها بپردازیم.

مهم‌ترین دوگانه‌های فرهنگی در ایران

دوگانه‌های بنیادین فرهنگ به مفاهیم و دسته‌بندی‌های اصلی و اساسی در فرهنگ اشاره دارد که می‌توانند پایه‌گذار و تعیین‌کننده‌ ارزش‌ها، رفتارها و آداب اجتماعی باشند. این دوگانه‌ها معمولاً تضادها و تقابل‌های مهمی را شامل می‌شوند که در فهم و تحلیل فرهنگ و جامعه کمک می‌کنند. این دوگانه‌ها به شناخت عمیق‌تر ویژگی‌ها و تمایزات فرهنگی می‌پردازند.

باید به این نکته توجه کرد که دوگانه‌های فرهنگی بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی اجتماعی هستند. درک این دوگانه‌ها به سیاست‌گذاران کمک می‌کند تا تفاوت‌های فرهنگی را بهتر درک کنند و روابط بین‌فرهنگی را بهبود بخشند.

با‌ توجه‌ به اینکه سیاست‌گذاری فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران تحت‌تأثیر دوگانه‌هایی اساسی است که در بالا بدان اشاره شد، با مطالعه عملکرد دستگاه‌ها و سازمان‌های فرهنگی و نیز نهادهای سیاست‌گذار، می‌توان چنین نتیجه گرفت که مهم‌ترین دوگانه‌های فرهنگی در ایران عبارت‌اند از:

  1. فرهنگ به‌عنوان هنر و فرهنگ به‌عنوان نظام اعتقادی و ارزشی؛ در سیاست‌گذاری می‌توان فرهنگ را محدود به هنر کرد یا به‌عنوان یک نظام ارزشی گسترده‌تر در نظر گرفت؛
  2. انقباض فرهنگی یا انبساط فرهنگی؛ شامل ایجاد مشارکت عمومی در سیاست‌گذاری فرهنگی یا عدم مشارکت عمومی در سیاست‌گذاری فرهنگی می‌شود؛
  3. پذیرفتنی بودن سیاست‌گذاری فرهنگی یا عدم پذیرش آن؛ از‌نظر دیدگاه اول، فرهنگ باید از‌سوی دولت و نخبگان هدایت و کنترل شود، در‌‌حالی‌‌که دیدگاه دوم فرهنگ را یک پدیده آزاد و خودمختار می‌داند که نباید در کنترل کامل سیاست‌ها قرار گیرد؛
  4. نخبه‌گرایی در مقابل عامه‌گرایی؛ در دیدگاه اول تمرکز بر تولید و حمایت از فرهنگ نخبگان و در دیدگاه دوم ایجاد دسترسی گسترده به تولیدات فرهنگی برای همه و توجه به تنوع فرهنگی و خواسته‌های عمومی مد نظر قرار دارد؛
  5. دوگانه آزادی و امنیت فرهنگی؛ مسئله دوگانه آزادی و امنیت فرهنگی که باعث ایجاد چالش‌های جدی در حوزه فرهنگ، رسانه و ارتباطات می‌شود.

دلایل وجود دوگانه‌های فرهنگی

علل و عوامل زیادی در بروز دوگانه‌های فرهنگی مؤثرند که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:

  • تغییرات اجتماعی؛ تغییرات سریع اجتماعی و اقتصادی می‌توانند به ایجاد دوگانه‌های فرهنگی بینجامند؛
  • جهانی‌شدن؛ جهانی‌شدن و تماس فرهنگ‌ها با یکدیگر می‌تواند به ظهور دوگانه‌های فرهنگی جدید منجر شود؛
  • تفاوت ایدئولوژیک؛ ایدئولوژی می‌تواند در بروز تفاوت‌های فرهنگی مؤثر باشد و سبب بروز و ظهور برخی از دوگانه‌های فرهنگی شود؛
  • سیاست؛ سیاست می‌تواند به تقویت یا تضعیف برخی از دوگانه‌های فرهنگی کمک کن؛
  • تاریخ پیچیده ایران؛ تاریخ طولانی و پر‌فراز‌و‌نشیب ایران، با تأثیرات فرهنگی و سیاسی مختلف، باعث ایجاد لایه‌های پیچیده فرهنگی شده است؛
  • تأثیر تحریم‌ها و مشکلات اقتصادی؛ شرایط اقتصادی نامناسب و تحریم‌ها باعث ایجاد شکاف‌های اجتماعی و فرهنگی شده و بر تقویت برخی از این دوگانه‌ها تأثیر گذاشته‌اند؛
  • تنوع قومی و مذهبی؛ ایران کشوری با تنوع قومی و مذهبی زیاد است که می‌تواند به ایجاد تنش‌ها و دوگانه‌های فرهنگی بینجامد.

همان‌گونه که مشخص است در جمهوری اسلامی ایران، سیاست‌گذاری فرهنگی بر تقویت ارزش‌های دینی و انقلابی تمرکز دارد، مانند مراسم مذهبی عاشورا و اربعین که به‌عنوان نماد نظام ارزشی شناخته می‌شوند. جمهوری اسلامی با قبول اینکه سیاست‌گذاری فرهنگی ممکن است در صدد است تا فرهنگ برگرفته از آموزه‌های اصیل اسلامی را در جامعه رواج بدهد و در این مسیر از نخبگانی که در مسیر تولید و بازنشر این اندیشه قدم برمی‌دارند حمایت می‌کند. خواه ناخواه در این مسیر از انقباض فرهنگی حمایت می‌کند و انفتاح فرهنگی را به عنوان تهدیدی علیه فرهنگ اصیل اسلامی تلقی می‌کند.

تمام این مسائل سبب بروز دوگانه‌ای با عنوان فرهنگ دولتی و فرهنگی غیردولتی می‌شود که سبب بروز بسیاری از آشفتگی‌های فرهنگی در کشور شده است. به‌دلیل بی‌توجهی به فرهنگ غیردولتی و غیررسمی که در بسیاری از موارد برخاسته از تاریخ و تمدن ایرانی است که مؤلفه‌های اخلاقی و عرفانی متعددی را در دل خود دارد، سبب بروز مقاومت اجتماعی در مقابل سیاست‌گذاری‌های فرهنگی نظام می‌شود و همین امر سبب بروز شکاف عمیق میان فرهنگ رسمی و فرهنگ غیررسمی در جامعه می‌شود.

نتیجه عدم انطباق فرهنگ رسمی (فرهنگی که از سطوح بالا به بدنه تزریق می‏شود که منابع آن مبانی انقلاب و قانون اساسی است) با فرهنگ غیررسمی (فرهنگ وارداتی‏ که در جامعه ساری و جاری است) بروز شکاف فرهنگی بین مردم و نظام است که در درازمدت سبب کاهش سرمایه اجتماعی نظام می‌شود. بنا‌بر‌این، به نظر می‌رسد که در سیاست‌گذاری فرهنگی در کشور باید به دوگانه‌های فرهنگی موجود در کشور توجه کرد و در مسیر مدیریت این دوگانه‌ها گام برداشت. در این صورت است که می‌توان امید داشت که جامعه به‌مرور زمان با سیاست‌گذاری فرهنگی کلان کشور همراه می‌شود.

دوگانه‌های راهبردی در سیاست‌گذاری فرهنگی ایران

برای درک بهتر دوگانه‌های فرهنگی کشور لازم است تا معرفی اجمالی از جریان‌ها و افراد مؤثر آن‌ها ارائه شود تا عرصه فرهنگی کشور برای سیاست‌گذاران فرهنگی کشور تا حدودی روشن شود و در جهت مدیریت این دوگانه‌ها گام بردارند.

دوگانه فرهنگ به‌عنوان هنر و فرهنگ به‌عنوان نظام اعتقادی و ارزشی

برخی فرهنگ را هنر و فعالیت زیبایی‌شناختی تلقی می‌کنند و فرهنگ را به‌خودی‌خود ارزشمند می‌شمرند. این گروه در سیاست‌گذاری نیز فقط به جنبه هنری فرهنگ توجه دارند. در‌مقابل، عده دیگری فرهنگ را نظام اعتقادی و ارزشی می‌دانند و در سیاست‌گذاری نیز به نظام ارزشی توجه می‌کنند. این دوگانه در نمودار زیر مشخص است.

انقباض فرهنگی یا انبساط فرهنگی

انقباض فرهنگی به حالتی اشاره می‌کند که در آن، جامعه یا دولت می‌کوشد فرهنگ را به یک چارچوب محدود و بسته هدایت کند و از ورود عناصر خارجی یا تغییرات ناخواسته در ارزش‌ها و هنجارهای فرهنگی جلوگیری کند. ویژگی‌های این رویکرد عبارت‌اند از:

  • تمرکز بر هویت ملی یا دینی؛ فرهنگ به‌عنوان ابزاری برای حفظ هویت و مقابله با تهدیدات خارجی دیده می‌شود؛
  • کنترل؛ تولیدات فرهنگی، رسانه‌ها و فعالیت‌های فرهنگی زیر نظارت و از‌سوی حاکمیت باید مدیریت شوند؛
  • احتیاط در‌برابر تغییر؛ ورود فرهنگ‌های جدید یا نوآوری‌های فرهنگی اغلب با احتیاط مواجه می‌شود؛
  • سیاست‌گذاری متمرکز؛ سیاست‌های فرهنگی را دولت یا نهادهای مشخص به‌صورت کاملاً هدایت‌شده تدوین می‌کنند.

انبساط فرهنگی به حالتی اشاره می‌کند که در آن جامعه یا دولت به فرهنگ‌های مختلف و تغییرات جدید باز است و تعاملات فرهنگی را تشویق می‌کند. در این رویکرد، فرهنگ به‌عنوان یک پدیده پویا و متنوع در نظر گرفته می‌شود. ویژگی‌های این رویکرد عبارت‌اند از:

  • پذیرش تنوع فرهنگی؛ فرهنگ‌های مختلف، حتی خارجی، مورد استقبال قرار می‌گیرند؛
  • آزادی در تولید فرهنگی؛ افراد و گروه‌ها در تولید آثار فرهنگی و هنری آزادی بیشتری دارند؛
  • تأکید بر تعامل جهانی؛ فرهنگ به‌عنوان پلی برای ارتباط با جهان و تبادل تجربیات دیده می‌شود؛
  • کمتر بودن محدودیت‌ها؛ سیاست‌گذاری فرهنگی به‌صورت غیرمتمرکز انجام می‌شود و نظارت دولتی کاهش می‌یابد.

 

مقایسه اجمالی انقباض و انبساط فرهنگی

معیار انقباض فرهنگی انبساط فرهنگی
نگاه به فرهنگ خارجی تهدید فرصت
میزان آزادی فرهنگی محدود و نظارت‌شده باز و آزاد
تعامل با فرهنگ‌های دیگر محدود و محافظه‌کارانه گسترده و تعامل‌گرایانه
سیاست‌گذاری فرهنگی متمرکز غیرمتمرکز

فرهنگ دولتی و دولت فرهنگی

دوگانه‌های فرهنگی متعددی را می‌توان ذیل دوگانه‌های مؤثر بر سیاست‌گذاری فرهنگی در کشور برشمرد، اما باید به این نکته توجه کرد که اکثر این دوگانه‌ها در‌نهایت به دوگانه فرهنگ دولتی و دولت فرهنگی ختم می‌شود. این دوگانه به نحوه تعامل دولت با فرهنگ و نقش آن در هدایت یا پاسخ‌گویی به نیازهای فرهنگی جامعه اشاره دارد. این دو مفهوم نمایانگر دو دیدگاه متفاوت در رابطه با سیاست‌گذاری و مدیریت فرهنگی هستند:

  1. فرهنگ دولتی؛ به حالتی اشاره دارد که در آن دولت به‌طور مستقیم برای تعریف، تنظیم و ترویج محتوای فرهنگی اقدام می‌کند. این مدل برای حفاظت از ارزش‌ها و هنجارها به‌ کار می‌رود. ویژگی‌های این حالت از این قرار است:
    • کنترلگری؛ دولت مسئول تعیین هنجارها، ارزش‌ها و اولویت‌های فرهنگی است؛
    • سیاست‌گذاری متمرکز؛ برنامه‌ها و سیاست‌های فرهنگی به‌صورت دستوری از‌سوی دولت تدوین و اجرا می‌شود؛
    • فرهنگ ابزاری؛ فرهنگ ابزاری برای تقویت ایدئولوژی حاکم یا مشروعیت‌بخشیدن به نظام سیاسی است.
  2. دولت فرهنگی؛ به وضعیتی اشاره می‌کند که در آن، دولت به‌جای کنترل مستقیم، نقش تسهیل‌کننده یا حامی برای شکوفایی فرهنگی ایفا می‌کند. این مدل بر فراهم‌کردن بستر مناسب برای تنوع و خلاقیت فرهنگی تمرکز دارد. ویژگی‌های این حالت از این قرار است:
    • پاسخ‌گویی به جامعه؛ سیاست‌های فرهنگی بر اساس نیازها و خواسته‌های جامعه طراحی می‌شود؛
    • حمایت و تسهیلگری؛ دولت منابع و زیرساخت‌هایی را برای رشد فرهنگی در اختیار جامعه قرار می‌دهد؛
    • احترام به تنوع فرهنگی؛ تنوع فرهنگی و حق مشارکت گروه‌های مختلف جامعه در تصمیم‌گیری‌های فرهنگی مورد تأکید است.

 

مقایسه کلی دوگانه فرهنگ دولتی و دولت فرهنگی

معیار فرهنگ دولتی دولت فرهنگی
نقش دولت کنترلگر و هدایت‌کننده تسهیلگر و حمایت‌کننده
اولویت‌ها تقویت ایدئولوژی دولتی تأمین نیازهای فرهنگی جامعه
توجه به تنوع فرهنگی محدود و غالباً متمرکز گسترده و احترام به تفاوت‌ها

طرف‌داران فرهنگ دولتی و دولت فرهنگی را در ایران

معیار فرهنگ دولتی دولت فرهنگی
طرف‌داران نهادی شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، صداوسیما وزارت ارشاد (برخی بخش‌ها)، میراث فرهنگی
طرف‌داران فردی حسن رحیم‌پور ازغدی، غلامعلی حداد عادل احمد مسجدجامعی، عبدالجبار کاکایی
محور اندیشه‌ها کنترل و هدایت فرهنگی تسهیلگری و احترام به تنوع فرهنگی
تأکید اصلی تقویت ارزش‌های دینی و انقلابی حمایت از آزادی و تنوع فرهنگی

انفتاح فرهنگی و انسداد فرهنگی

این دو مفهوم به میزان گشودگی یا بسته بودن جامعه، دولت یا یک نظام فرهنگی در مواجهه با تغییرات، نوآوری‌ها و تعاملات فرهنگی اشاره می‌کنند. آن‌ها اغلب در تحلیل سیاست‌های فرهنگی و اجتماعی به کار می‌روند و نشان‌دهنده نگرش به تعاملات داخلی و خارجی فرهنگی هستند.

انفتاح فرهنگی

انفتاح فرهنگی به حالتی اشاره دارد که در آن، یک جامعه یا دولت به‌طور آگاهانه درهای خود را به روی فرهنگ‌های دیگر باز و از تنوع فرهنگی استقبال می‌کند. این رویکرد بر مبنای پذیرش تغییرات، گفت‌وگو و تعامل با دیگر فرهنگ‌هاست. ویژگی‌های این رویکرد عبارت‌اند از:

  • پذیرش فرهنگ‌های جدید؛ توجه به تغییرات جهانی و تعامل با فرهنگ‌های دیگر برای ارتقای ارزش‌ها و دانش؛
  • احترام به تنوع؛ تنوع فرهنگی به‌عنوان یک منبع غنی برای جامعه دیده می‌شود؛
  • گفت‌وگوی بین‌فرهنگی؛ تسهیل تبادل فرهنگی بین جوامع مختلف؛
  • نوآوری فرهنگی؛ پذیرش ایده‌ها و خلاقیت‌های جدید در تولیدات هنری و فرهنگی.

انسداد فرهنگی

انسداد فرهنگی به حالتی اشاره دارد که در آن جامعه یا دولت می‌کوشد در‌برابر ورود فرهنگ‌های جدید مقاومت ورزد یا آن‌ها را کنترل کند. این رویکرد معمولاً بر اساس احتیاط در قبال تضعیف هویت فرهنگی یا سلطه فرهنگ‌های خارجی است. ویژگی‌های این رویکرد عبارت‌اند از:

  • محدودیت در تعاملات فرهنگی؛ مقاومت در‌برابر پذیرش فرهنگ‌های خارجی یا محدودسازی آن‌ها؛
  • حفظ هویت فرهنگی؛ تمرکز بر جلوگیری از تغییرات و تأکید بر هویت موجود؛
  • کنترل فرهنگی؛ سیاست‌گذاری برای جلوگیری از انتشار یا پذیرش ایده‌های جدید؛
  • ترس از نفوذ فرهنگی؛ نگرانی از سلطه یا استحاله فرهنگی ازسوی جوامع یا فرهنگ‌های دیگر.

مقایسه انفتاح و انسداد فرهنگی

معیار انفتاح فرهنگی انسداد فرهنگی
نگاه به فرهنگ خارجی فرصت و منبع غنی تهدید به هویت فرهنگی
میزان تعامل فرهنگی گسترده و آزاد محدود و کنترل‌شده
نوآوری و تغییرات تشویق به خلاقیت و نوآوری مقاومت دربرابر تغییرات
هویت فرهنگی تقویت از‌طریق تعامل حفظ با محدودسازی تعامل
جمع‌بندی برای جوامعی مناسب است که به‌دنبال گسترش تعاملات بین‌المللی، خلاقیت و نوآوری هستند و از تعاملات فرهنگی به‌عنوان یک فرصت بهره می‌برند. در جوامعی مورد توجه قرار می‌گیرد که بر محافظت از هویت فرهنگی خود در‌برابر تهدیدات خارجی تمرکز دارند و تغییرات را تهدیدی برای اصالت فرهنگی می‌دانند.

 

پیامدهای وضع موجود

به نظر می‌رسد دوگانه‌های فرهنگی را می‌توان در سال‌های گذشته به‌وضوع رصد و در رخدادها و روندهای فرهنگی کشور پیگیری کرد. فارغ از اینکه اختلاف‌ دیدگاه در فضای علمی و آکادمیک یک فرصت است، اما در تصمیم‌گیری فرهنگی که در‌نهایت سازوکار حکمرانی فرهنگی را در کشور رقم می‌زند می‌تواند عاملی مخرب قلمداد شود. تغییر سیاست‌های فرهنگی بر اساس تغییر دولت‌ها می‌تواند چهره کاریکاتوری از فرهنگ را ایجاد کند و در‌نهایت نیز روندهایی همچون ضعف انسجام اجتماعی و شکاف در حلقه‌های میانی، تشدید بحران هویت، تشدید اختلافات سیاسی و در مرحله آخر کاهش سرمایه اجتماعی را رقم بزند.

پیشنهاد راهبردی

با‌ توجه ‌به اینکه در این مجال اندک به‌دنبال ارائه راهبردها و راهکارهای متکثر و چندوجهی نیستیم، یک راهبرد به‌همراه راهکار عملیاتی پیشنهاد می‌شود. بدیهی است برای ارائه راهبردها و راهکارهایی که تمام جوانب مسئله را پوشش دهند نیاز به انجام پژوهش‌های عمیق و دقیق است. به نظر می‌رسد تقویت گفت‌وگو و گفتمان فرهنگی از‌طریق برگزاری هیئتی اندیشه‌ورز در میان ساختارهای رسمی و غیر‌رسمی کشور می‌تواند تا حدودی بر‌طرف‌کننده اختلافات عملیاتی حوزه فرهنگی باشد. گرچه در دوران برخی از وزرای فرهنگ و ارشاد به‌صورت مقطعی و در قالب چند جلسه این فضا پیگیری شده است، اما به نظر می‌رسد تا ساختار منسجمی برای گفت‌وگو در یکی از نهادهای بالادستی (وزارت فرهنگ و ارشاد، شورای‌عالی انقلاب فرهنگی) شکل نگیرد، این اختلافات همچنان امر فرهنگی را در کش‌و‌قوس این دوگانه‌ها مستهلک خواهد کرد.

این هیئت اندیشه‌ورز فرهنگی ویژگی‌های مختلف از‌جمله حاکمیتی، همه‌جانبه بودن، داشتن ساختار(دبیرخانه مستقل، منابع مالی)، منوط نشدن به دولت‌ها و دستاوردهای عینی باید داشته باشد./پایان

این مقاله را به اشتراک بگذارید